ناحیه مورد مطالعه در این رساله طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۰ درجه در کمربند چین خورده و رانده زاگرس را در بر می گیرد. الگوی دگر شکلی ناشی از همگرایی مورب صفحه عربستان به سمت اورازیا در کمربند زاگرس مرتفع (HZB) قبلا بصورت تسهیم واتنش و آنهم از نوع کامل پیشنهاد گردید. در این نظریه گسل عهد حاضر با روند شمال غرب – جنوب شرق در منتهی الیه مرز شمالی در جذب مؤلفه امتداد لغز ناشی از این همگرایی فعال بوده و گسل زاگرس مرتفع با روندی تقریبا مشابه روند گسل عهد حاضر و مجموعه چین خوردگی های موجود در اثر اعمال مؤلفه عمودی این همگرایی شکل می گیرند. بنابر این گسل زاگرس مرتفع در این مدل بصورت یک گسل راندگی محض در نظر گرفته شده است.
با وارون سازی خش لغزها که بر روی صفحات گسلی نقش بسته و اغلب رسوبات جوان (کنگلو مرای بختیاری) با سن پلیو-پلیستوسن را متاثر نموده اند، تانسور تنش تفریقی و فاکتور نسبت تنش در ۲۹ نقطه در زاگرس مرتفع اندازه گیری شده است. این شواهد به همراه داده های ژئومورفیک و بردار های لغزش بدست آمده از زلزله های با بزرگای بیش از ۵، نشان دهنده این است که گسل زاگرس مرتفع یک گسل راندگی محض نبوده بلکه دارای رژیم تنش از نوع ترافشارشی است. بنابر این گسل زاگرس مرتفع بخشی از مولفه حرکتی امتداد لغز ناشی از برخورد مورب را جذب می نماید. در تداوم به سمت شرق، گسل زاگرس مرتفع مانند گسل عهد حاضر به مجموعه ای از گسل های امتداد لغز بادبزنی شکل با روند تقریبی شمالی – جنوبی منتهی می شود. گسل کازرون یکی از این گسل هاست و بنظر می رسد که فعال شدن دوباره آن بنحوی با فعال شدن گسل عهد حاضر با سینماتیک کنونی در ارتباط بوده است. این مطالعه در صدد ارائه شواهدی مبنی بر تغییر تنش در زاگرس مرتفع است که با تجدید سازماندهی همگرایی مورب صفحه عربستان به سمت اورازیا در ارتباط است. همچنین نشان داده خواهد شد که این تغییر در رژیم تکتونیکی بصورت محلی ممکن است با حضور مناطقی با سختی بیشتر نظیر حوضه دزفول در ارتباط باشد. متعاقبا با ارائه این مطالب، این مطالعه تسهیم واتنش از نوع بخشی را بجای کامل پیشنهاد می کند. این به معنی آن است که جذب مولفه امتداد لغز منحصر به گسل عهد حاضر زاگرس نبوده و بخشی از این جابجایی توسط گسل زاگرس مرتفع نیز جذب می شود. این ممکن است یکی از عواملی باشد که در توجیه کاهش نرخ حرکتی در امتداد گسل عهد حاضر بتوان ذکر نمود.
انتقال دگر شکلی از گسل عهد حاضر زاگرس به گسل کازرون/ملک زاده کبریا زمان
/توسط Arash Eslamiناحیه مورد مطالعه در این رساله طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۰ درجه در کمربند چین خورده و رانده زاگرس را در بر می گیرد. الگوی دگر شکلی ناشی از همگرایی مورب صفحه عربستان به سمت اورازیا در کمربند زاگرس مرتفع (HZB) قبلا بصورت تسهیم واتنش و آنهم از نوع کامل پیشنهاد گردید. در این نظریه گسل عهد حاضر با روند شمال غرب – جنوب شرق در منتهی الیه مرز شمالی در جذب مؤلفه امتداد لغز ناشی از این همگرایی فعال بوده و گسل زاگرس مرتفع با روندی تقریبا مشابه روند گسل عهد حاضر و مجموعه چین خوردگی های موجود در اثر اعمال مؤلفه عمودی این همگرایی شکل می گیرند. بنابر این گسل زاگرس مرتفع در این مدل بصورت یک گسل راندگی محض در نظر گرفته شده است.
با وارون سازی خش لغزها که بر روی صفحات گسلی نقش بسته و اغلب رسوبات جوان (کنگلو مرای بختیاری) با سن پلیو-پلیستوسن را متاثر نموده اند، تانسور تنش تفریقی و فاکتور نسبت تنش در ۲۹ نقطه در زاگرس مرتفع اندازه گیری شده است. این شواهد به همراه داده های ژئومورفیک و بردار های لغزش بدست آمده از زلزله های با بزرگای بیش از ۵، نشان دهنده این است که گسل زاگرس مرتفع یک گسل راندگی محض نبوده بلکه دارای رژیم تنش از نوع ترافشارشی است. بنابر این گسل زاگرس مرتفع بخشی از مولفه حرکتی امتداد لغز ناشی از برخورد مورب را جذب می نماید. در تداوم به سمت شرق، گسل زاگرس مرتفع مانند گسل عهد حاضر به مجموعه ای از گسل های امتداد لغز بادبزنی شکل با روند تقریبی شمالی – جنوبی منتهی می شود. گسل کازرون یکی از این گسل هاست و بنظر می رسد که فعال شدن دوباره آن بنحوی با فعال شدن گسل عهد حاضر با سینماتیک کنونی در ارتباط بوده است. این مطالعه در صدد ارائه شواهدی مبنی بر تغییر تنش در زاگرس مرتفع است که با تجدید سازماندهی همگرایی مورب صفحه عربستان به سمت اورازیا در ارتباط است. همچنین نشان داده خواهد شد که این تغییر در رژیم تکتونیکی بصورت محلی ممکن است با حضور مناطقی با سختی بیشتر نظیر حوضه دزفول در ارتباط باشد. متعاقبا با ارائه این مطالب، این مطالعه تسهیم واتنش از نوع بخشی را بجای کامل پیشنهاد می کند. این به معنی آن است که جذب مولفه امتداد لغز منحصر به گسل عهد حاضر زاگرس نبوده و بخشی از این جابجایی توسط گسل زاگرس مرتفع نیز جذب می شود. این ممکن است یکی از عواملی باشد که در توجیه کاهش نرخ حرکتی در امتداد گسل عهد حاضر بتوان ذکر نمود.