در سرتاسر ماه مارس ۱۹۷۲، رویداد فوجی از لرزهها در مناطق هنگام و باختر کارزین مردم را بر آن داشته بود که در بیرون از خانههایشان زندگی کنند. زود هنگام بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۵۱ (۱۰ آوریل ۱۹۷۲)، زمینلرزه ویرانگری فارس مرکزی را لرزاند و دهستانهای قیر، کارزین و افزر را تقریباً بهکلی ویران کرد. این زمینلرزه به دنبال شماری پیشلرزه، که در هنگام و سربیشه چندان نیرومند بودند که به ساکنان آن هشدار دهند، روی داد. با اینهمه، لرزه در ۵۰ روستا ۵۰۱۰ تن را کشت و به ۱۷۱۰ تن آسیب زد، که شمار کشتگان به حدود ۲۰% جمعیت منطقه بالغ میشود. قیر، تنها آبادی بزرگ و مرکز داد و ستد ایلهای خمسه و قشقائی، بهکلی ویران شد و تقریباً سه چهارم ساکنان ۵۰۰۰ تنی آن جان باختند. روستاها و اردوگاههای زمستانی دیگری نیز بهکلی ویران شدند. تقریباً همه خانههای خشتی و مهندسیساز، بهویژه آنهایی که در سالهای اخیر توسط دولت ساخته شده بود، فروریخت و تنها سازههایی که بر پایه موازین درست در منطقه ساخته شده بودند، یعنی یک پل ۱۰ دهانه بتن مسلح به درازای ۱۲۰ متر بر روی رودمند و دو مخزن فولادی فراز نشسته، لرزه را با آسیب ناچیزی از سر گذرداندند. زمینلرزه با دگرریختیهای اندک و ناپیوسته زمین همراه بود. شکستگیهایی که در جنوب حسنآباد و خاور تنگ روئین یافت شد، به سبب فروریزش و واریزش زمین بوده است. به نظر میرسد که همه شکستگیهای دیگر، در جنوب علی آباد (عباد)، شمال خاور باریخون و بین مبارکه و منگانویه، دارای خاستگاه زمینساختی ثانویه، یعنی نتیجه تعادلیابی دوباره کرنش بر روی خطوارههای زمینساختی که از پیش موجود بودهاند، باشد. این شکستگیها در زونهایی به پهنای تا ۱۶۰ متر و درازای صدها متر یافت میشد که با امتداد بین شمال – ۱۳۵- خاور و شمال –۱۶۵- خاور در آبرفتهای جوان یا درپنجههای شنی پدید آمدهاند و هیچ گواهی بر جابجایی قائم به دست نمیدهند. ترکها همگی در قابل یک آرایش نردبانی جهت یافته و جابجایی راستگردی به اندازه چند سانتیمتر نشان میدادند که ممکن است نمایانگر ویژگیهای گسله پدیدگر بوده و یا نباشند. به هر حال، این نوع گسلش ثانویه، بهویژه در سیستمهای ساختاری پیچیده که منجر به پاسخ پیچیده سطح زمین میشوند، نامعمول نیست. زمینلرزه آسیب چشمگیری به مجراهای آب زیرزمینی در ناحیه رساند، و در مجراهایی نیز که فرونریخت، در جریان آب تغییر پدید آمد. اگرچه کاربرد قنات در این بخش از فارس چندان گسترده نبود، اما حدود پنج کیلومتر مجرا ویران شد و ۱۸۰ چاه فروریخت. همچنین لرزه سبب روان شدن موقتی چشمههایی در بخش خاوری دره قیر، شمال تنگ روئین، گردید. در چند منطقه پست در نزدیکی رودمند، خاک دچار روانگرایی شد و در برخی جاها کنارههای رودخانه فروریزش کرد. در کوههای شمال قیر، چندین سنگریزش و زمینلغزه روی داد و جادهای را که به فیروزآباد میرفت، بست. در منطقه هنگام و سربیشه در باختر قیر، جنبش زمین چنان نیرومند بود که قلوه سنگها، سنگها و گردالههای کوچک که در زمین هموار محکم و ثابت بودند را از جای خود کنده و یا پرتاب کرد. در فیروز آباد، جهرم و فسا، در حدود شصت کیلومتر دور از قیر، زمینلرزه آسیبهای اندکی به بار آورد و شماری از مردم زخمی شدند. در شیراز، ۱۳۵ کیلومتر آن سوتر، چند خانه خشتی ترک برداشت و شیشههای پنجرههای بالاترین طبقات هتل دوزاده طبقه کورش شکسته شد. یک لرزهنمای ویلموت در شیراز دو دامنه ۱/۵ سانتیمتر ثبت کرد. در لار، ۱۷۰ کیلومتر دورتر، لرزه مایه بیم و هراس شد. این زمینلرزه تا بندرعباس، کرمان و یزد حس شد. پسلرزهها به مدت بیش از یک سال پس از رویداد اصلی در منطقه حس میشدند که برخی از آنها دارای بزرگای نسبتاً کمی بودند و مایه آسیبهای سنگین اما کم دامنه میشدند. در سالهای بعد، بخشی از منطقه آسیبدیده بازسازی شد و جادههای تازهای ساخته شد. زمینلرزه هیچگونه آسیب آشکاری به کاخ اردشیر در نزدیکی فیروزآباد یا مسجد جامع نیریز که از سده دهم میلادی بازمانده است، نرساند (امبرسیز و ملویل، ۱۹۸۲).
تصاویر قدیمی برگرفته از آرشیو سایت خبری http://parguon.ir