زمین ساخت جنبا در ناحیه کاشان/جمالی فرشاد

اندازه‌گیری‌های انجام شده با استفاده از GPS نشان‌دهنده آن است که صفحه عربستان در طول جغرافیائی ‎۵۱ درجه خاوری با سرعتی معادل حدود ۲ ‎۲۲ میلیمتر در سال رو به شمال نسبت به صفحه اوراسیا در حال حرکت است. از این مقدار جابجابی حدود ‎۸ میلیمتر در سال مجموعأ توسط کوه‌های البرز (۲ ‎۵ میلیمتر در سال) و ایران مرکزی (در حدفاصل جنوب کوه‌های البرز و زون سنندج سیرجان)، (۲ ‎۳ میلیمتر در سال) مصرف می‌گردد. یکی از اهداف اصلی مطالعات حاضر تعیین محل و شناسایی ساختارهای مستهلک‌کننده کوتاه‌شدگی مزبور در ناحیه حدفاصل جنوب کوه‌های البرز و زون سنندج سیرجان می‌باشد. به سبب پوشش ضعیف ایستگاه‌های اندازه‌گیری GPS دراین ناحیه، در پژوهش حاضر سعی شده است که با استفاده از مطالعات زمین‌ساخت جنبا ساختارهای مسئول این کوتاه‌شدگی شناسایی گردد. مطالعات نسبتا زیادی اخیرا در رابطه با گسلش هملرز و چین‌های هملرز در مناطق مختلف ایران صورت گرفته است ولی یک مطالعه جامع که بطور همزمان دربرگیرنده تمام ساختارهای جنبای یک منطقه (از جمله چین‌خوردگی و گسلش) بویژه در جائیکه آثار فعالیت‌های لرزه‌خیزی مرتبط با ساخت‌های جنبا مشاهده نگردیده، انجام نگرفته است. تجزیه و تحلیل شواهد زمین‌ریخت‌شناختی در منطقه کاشان (واقع در حاشیه جنوب‌باختری پهنه ایران‌مرکزی) نشانگر جنبایی پهنه گسلی قم – زفره بعنوان یک سامانه راستالغز راست‌بر است. بر اساس جابجایی جانبی آبراهه‌ها و بادزن‌های آبرفتی در طول بخش‌های مختلف این پهنه گسلی، آهنگ حرکات راستالغز راست‌بر در طول پهنه گسلی قم زفره در حدود ‎۲ میلیمتر در سال برآورد می‌گردد. بنظر می‌رسد که پهنه گسلی قم زفره در واقع بخشی از یک پهنه جنبای طویل‌تر باشد که با عملکرد خود بخشی از آهنگ حرکتی ناشی از حرکت نسبی ورقه عربستان نسبت به اوراسیا را جبران می‌نماید. بررسی چین‌خوردگی‌های موازی با این پهنه گسلی در جنوب‌خاوری نطنز و همچنین در گستره چین‌خوردگی‌های نواب واقع در جنوب‌خاوری کاشان نشانگر رشد جنبای این چین‌خوردگی‌ها است. این عملکرد جنبا در جنوب‌خاوری نطنز بصورت چین‌خوردگی‌های کوه‌های چرخه و زردکوه و حفر عمیق رودخانه مغار خودنمایی کرده است. در حالی‌که در چین‌خوردگی‌های نواب در جنوب‌خاوری کاشان، ویژگی‌های توپوگرافیکی، الگوی ویژه آبراهه‌ها و تغییر شکل پیشرونده نهشته‌ها و زمین‌ریخت‌های جوان، نشان‌دهنده زمین‌ساخت جنبا و فرایش این چین‌خوردگی‌ها است. تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از مطالعات لرزه‌نگاری به روش انعکاسی بر روی خطوط عمود بر چین‌خوردگی‌های نواب نیز نشانگر عملکرد گسل تراستی کم شیبی (موازی با جبهه کوهستان و پهنه گسلی قم – زفره) با شیب بسوی جنوب‌باختر است. بر پایه تجزیه و تحلیل داده‌های مذکور، به احتمال زیاد گسل نواب در عمق به پهنه گسلی قم زفره پیوسته و بخشی از یک کمربند گسلی جنبا در حاشیه شمال‌خاوری پهنه زمین‌ساختی اورمیه دختر را تشکیل می‌دهد. بدین ترتیب در مطالعات حاضر مشخص گردید که تشکیل گسل‌های معکوس پنهان و چین‌خوردگی‌های موازی با پهنه گسلی قم زفره نیز سبب مصرف شدن بخش دیگری از کوتاه‌شدگی محاسبه شده در حدفاصل جنوب کوه‌های البرز و زون سنندج سیرجان می‌گردد. شناسایی این گسل‌های معکوس و چین‌خوردگی موازی با پهنه گسلی قم زفره علاوه بر اهمیت نظری در تدوین یک مدل زمین‌ساختی منطبق با شرایط منطقه، در برآورد خطرات احتمالی ناشی از جنبش‌های کند و یا سریع پوسته بسیار موثر می باشند. مناطق بسیاری در جهان وجود دارند که در آنها راستای بردار لغزش ورقه‌های زمین‌ساختی همگرا، نسبت به امتداد کمربندهای در حال تغییر شکل مجاور آنها، مایل است. وجود چنین هندسه‌ای اغلب سبب بخش‌شدگی واتنش مایل در پوسته پایینی، به دو مولفه مماسی و نرمال تقریبا خالص در پوسته لرزه‌زای فوقانی می‌گردد. این دو مولفه، در سطح زمین به دو صورت کوتاه‌شدگی و حرکات برشی که در کمربندهای چین‌خورده رانده بصورت چین‌خوردگی‌های موازی با گسلش راستالغز نمایان می‌گردد، خودنمایی می‌کنند. چنین شرایطی با وضعیت موجود در این بخش از حاشیه جنوب‌باختری ایران‌مرکزی منطبق بوده و بنظر می‌رسد که در نتیجه بخش‌شدگی واتنش (ناشی از همگرایی دو صفحه عربستان و اوراسیا) مولفه مماسی در قالب حرکات راستالغز راست‌بر در طول پهنه گسلی قم زفره و مولفه نرمال ناشی از آن در قالب چین‌خوردگی‌های موازی با آن شکل گرفته است. این چین‌خوردگی‌ها بر روی فرادیواره گسل‌های معکوسی شکل‌گرفته‌اند، که فاقد رخنمون سطحی هستند.