در این پایان نامه رفتار لرزه ای سیستم های ثانویه یا تجهیزات غیرسازه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور، هفت ساختمان چند طبقه از نوع قاب خمشی فولادی طراحی شده اند. از هر ساختمان یک قاب میانی -معادل برای انجام تحلیل های دینامیکی تاریخچه زمانی انتخاب شده است. این قاب ها به صورت عددی مدلسازی شده و تحت اثر ۸ شتابنگاشت که از زلزله های جهانی تحلیل گشته اند. این انتخاب برای هر ساختمان به صورت منحصربفردی از یک بانک شتابنگاشتی مرجع ۷۰ تایی و به گونه ای انجام شده است که انتظار می رود پاسخ های لرزه ای غیرارتجاعی حاصل از آن ها با پاسخ های متناظر تحتت اثر کل بانک معادل باشند. در تحلیل قاب ها، پاسخ هر طبقه ثبت شده است تا از این طریق بتوان به طیف های پاسخ متناظر در آن طبقه (FRS) دست یافت. این روند برای طبقات مختلف تمامی ساختمان ها انجام گرفته است. بدین ترتیب تاثیر تغییرات خصوصیات دینامیکی مختلف سیستم های اولیه و ثانویه نظیر نسبت جرم و میرایی مورد بررسی قرار گرفته است. بعلاوه، نقش عواملی چون رفتار غیرارتجاعی سازه اولیه، صلبیت کف طبقات ساختمان، و نیز اندرکنش دینامیکی سیستم های اولیه و ثانویه مورد مطالعه قرار گرفته است. علاوه بر این، پاسخ های طیفی دقیق با مقادیر طیفی روش های ساده سازی شده آیین نامه های طراحی لرزه ای مقایسه شده اند. نتایج نشان دهنده مقادیر کمی¬ خطاها و اختلافات ناشی از نادیده گرفتن هریک از عوامل موثر فوق می باشند. همچنین میزان صلبیت طبقه نقش تعیین کننده¬ای در پاسخ تجهیزات دارد در حالیکه در مطالعات قبلی به مسئله انعطافپذیری کف طبقات توجهی نشده است. نشان داده شده است که برخی ساده سازی ها در تحقیقات گذشته نظیر فرض رفتار ارتجاعی سازه اولیه می تواند منجر به ایجاد خطاهای قابل ملاحظه ای گردد و لازم است در مطالعات بعدی به آن توجه شود. علاوه بر این، مسئله غالب بودن مود اول نوسانی سازه اولیه در تولید پاسخ های حداکثر در طبقات مورد ارزیابی قرار گرفته است و نتایج نشان دهنده آن است که بر خلاف فرض حاکم بر آیین نامه های کنونی موجود، لزوما همواره مود نوسانی اصلی سازه اولیه تولیدکنند ¬پاسخ های شتاب حداکثر در طبقات نمی باشد. نتایج نشان می دهند با وجود اینکه روابط پیشنهادی آیین نامه IBC برای طراحی لرزه ای سیستم های ثانویه نسبت به سایر آیین نامه های حاضر سازگاری بیشتری با نتایج دقیق عددی دارند، این آیین نامه نیز همچنان نیازمند اصلاح و منطقی تر شدن بخصوص در مورد سسیستم های ثانویه صلب و میزان محافظه کارانه بودن روابط آن می باشد.
ارزیابی رفتار لرزه ای سیستم های ثانویه با استفاده از روش های تحلیلی دقیق و ساده/صادق زاده نظری مهرداد
/توسط Arash Eslamiدر این پایان نامه رفتار لرزه ای سیستم های ثانویه یا تجهیزات غیرسازه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور، هفت ساختمان چند طبقه از نوع قاب خمشی فولادی طراحی شده اند. از هر ساختمان یک قاب میانی -معادل برای انجام تحلیل های دینامیکی تاریخچه زمانی انتخاب شده است. این قاب ها به صورت عددی مدلسازی شده و تحت اثر ۸ شتابنگاشت که از زلزله های جهانی تحلیل گشته اند. این انتخاب برای هر ساختمان به صورت منحصربفردی از یک بانک شتابنگاشتی مرجع ۷۰ تایی و به گونه ای انجام شده است که انتظار می رود پاسخ های لرزه ای غیرارتجاعی حاصل از آن ها با پاسخ های متناظر تحتت اثر کل بانک معادل باشند. در تحلیل قاب ها، پاسخ هر طبقه ثبت شده است تا از این طریق بتوان به طیف های پاسخ متناظر در آن طبقه (FRS) دست یافت. این روند برای طبقات مختلف تمامی ساختمان ها انجام گرفته است. بدین ترتیب تاثیر تغییرات خصوصیات دینامیکی مختلف سیستم های اولیه و ثانویه نظیر نسبت جرم و میرایی مورد بررسی قرار گرفته است. بعلاوه، نقش عواملی چون رفتار غیرارتجاعی سازه اولیه، صلبیت کف طبقات ساختمان، و نیز اندرکنش دینامیکی سیستم های اولیه و ثانویه مورد مطالعه قرار گرفته است. علاوه بر این، پاسخ های طیفی دقیق با مقادیر طیفی روش های ساده سازی شده آیین نامه های طراحی لرزه ای مقایسه شده اند. نتایج نشان دهنده مقادیر کمی¬ خطاها و اختلافات ناشی از نادیده گرفتن هریک از عوامل موثر فوق می باشند. همچنین میزان صلبیت طبقه نقش تعیین کننده¬ای در پاسخ تجهیزات دارد در حالیکه در مطالعات قبلی به مسئله انعطافپذیری کف طبقات توجهی نشده است. نشان داده شده است که برخی ساده سازی ها در تحقیقات گذشته نظیر فرض رفتار ارتجاعی سازه اولیه می تواند منجر به ایجاد خطاهای قابل ملاحظه ای گردد و لازم است در مطالعات بعدی به آن توجه شود. علاوه بر این، مسئله غالب بودن مود اول نوسانی سازه اولیه در تولید پاسخ های حداکثر در طبقات مورد ارزیابی قرار گرفته است و نتایج نشان دهنده آن است که بر خلاف فرض حاکم بر آیین نامه های کنونی موجود، لزوما همواره مود نوسانی اصلی سازه اولیه تولیدکنند ¬پاسخ های شتاب حداکثر در طبقات نمی باشد. نتایج نشان می دهند با وجود اینکه روابط پیشنهادی آیین نامه IBC برای طراحی لرزه ای سیستم های ثانویه نسبت به سایر آیین نامه های حاضر سازگاری بیشتری با نتایج دقیق عددی دارند، این آیین نامه نیز همچنان نیازمند اصلاح و منطقی تر شدن بخصوص در مورد سسیستم های ثانویه صلب و میزان محافظه کارانه بودن روابط آن می باشد.